ابوالفضل درخشنده: کار فرهنگی به پارکینگ تبدیل شده است. پس ایرانی مسلمان و مسلمان ایرانی یک تعریفی را دارد که باید به ان توجه کنیم.نخست ما٬ در چارچوب مرزها نیستیم. دوم٬ ارزش های یک ایرانی که تا کنون ملی گراها هم شامل ان میشوند باید به ان توجه کرد.الویت من کشورم است بعد وارد این میشوم که تاثیرگذاری فرهنگی خودم را به سایر کشورهای دیگر هم برسانم. شما در کدام جبهه شیمیایی شدید. جواب: چند مرحله بود.در عملیات مرصاد ترکش خوردم ولی در تاریخ ۲۳ / ۱۲/ ۱۳۶۳ در عملیات بدر در ۲ مرحله شیمیایی شدم. اکنون با توجه به عارضه شیمیایی روزگار شما چه گونه سپری میشود. جواب: خدا را شکر با ان میسازم. از این عارضه اذیت میشوید. جواب: لحظات عاشقانه ام را جاودانه میکنم. از کپسول اکسیژن هم استفاده میکنید. جواب: اگر به خودم بسیار فشار بیاورم. چه گونه شد تصمیم گرفتید به جبهه بروید. جواب: ان دیگر جبر و جو دوران بود که ما را برد اما ان روحیه ایثارگرایانه و دانشگاهی که حضرت امام میگفت ما را قبل از جنگ نگه داشت.هنگامی که جنگ اغاز شد من هنوز جبهه نرفته بودم .من سال ۶۰ جبهه رفتم.چیزی که من را در جبهه برد جبر و جو روزگار بود اما بسیاری نیز دیگر امدند که فرار کردند و دیگر هم نیامدند.ان چیزی که ما را ۸ سال در جبهه نگه داشت روحیه ایثارگرایانه و منش والایی بود که حضرت امام به عنوان دانشگاه از جنگ نام میبرد. نظر شما راجع قطعنامه ۵۹۸. جواب: هر چیزی که حضرت امام قبول کرد ما هم قبول کردیم نه جنگ کردیم که پیروز شویم نه شکست بخوریم.کار برای رضای خدا که باشد ولی امر هم که داشته باشیم بگوید بجنگ میجنگیم بگوید صلح کنیم صلح میکنیم.این بحث به باورت از  ولایت فقیه برمیگردد که به ولایت فقیه باور داشتیم و داریم و هر چیزی که ولایت فقیه بگوید همان را  انجام میدهیم. هدف صدام این نبود که ایران را به صلح وا دارد. جواب: صدام به ایران حمله کرد تا در مدت ۳ روز خوزستان را تصاحب کند و ۳ هفته ای کل ایران را بگیرد اما ان‌ که باعث شد تمام نقشه های خودش و هم پیمانانش شکست بخورد روحیه ولایت پذیری و اسلامی انقلابی مردم ایران بود که انان را شکستشان داد و به مرحله ای وادارشان کرد که به صلح قناعت کنند. ما جنگ طلب نبودیم مرزگشایی هم نمیخواستیم انجام دهیم پس به ما تعرض شد ما هم از سرحدات مرزی جغرافیایی خودمان حفاظت کردیم. یک خاطره فراموش نشدنی از جبهه. بچه های تخریب به ویژه بچه های خط شکن به بوی کباب حساسیت وحشتناکی دارند.مشکل از این جا اغاز میشود که این دوستان هرجا که بروند بوی کباب به مشامشان برسد از خود بیخود میشوند علتش را هم که از ان ها بپرسی میگویند شب عملیات است. تخریبچی در میدان مین است.شب ها و ماه های قبل عملیات امدند معبر را زدند چند مین بیشتر باقی نمانده است.صدها شاید هم هزاران تن پشت معبر اماده حمله به خطوط دشمن هستند.همه معطل یک تن هستند.یک تن که اخرین مین ها را خنثا میکند٬ معبر را میزند تا نیروها بتوانند به سمت دشمن حمله کنند.در اخرین لحظه٬ تخریبچی یک خبط میکند دستش به سیم تله مین فسفری میخورد.مین فسفری عمل میکند.برای این که روشنایی اش باعث اگاهی دشمن نشود و صدها و هزاران تن از نیروهای مخلص خدا قتل عام نشوند کلاه خود نظامی خود را روی مین فسفری می اندازد.فشار مین فسفری بسیار زیاد است.جسم نحیف خود را هم روی کلاه خود می اندازد.حرارت فسفر وحشتناک است.کلاه خود را اب میکند٬ فسفر٬ ارام ارام به بدن این تخریبچی میرسد. تخریبچی برای این که صدای دردش باعث هوشیاری دشمن نشود دهانش را از خاک پر میکند.تنها چیزی که فضا را اغشته میکند بوی کباب است. در شب های عملیات و زمانهایی که تله های شبکه های انفجاری فوگاز عمل میکنند و قیر و گازوییل مذاب اتش گرفته روی نیروها میریزد تنها چیزی که فضا را اغشته میکند بوی کباب بدنهای بچه ها است. خودتان شاهد این صحنه ها بودید. جواب: نمیشود تشبیه کرد. تشبیهش هم غلط است ولی پاسخ شما را حضرت زینب (س) داده است.گفتند در کربلا چه دیدی گفت: به جز زیبایی هیچ ندیدم.این هم همان زیبایی ها است.بچه ها از خودشان میگذشتند تا دوستشان سالم بماند٬ سینه سپر میکردند تا خار پای دوستشان نرود.این ایثارگری ها را ما٬ در این جا کم داریم٬ از خود گذشتگی ها را کم داریم. اکنون وارونه شده است.این که همه دنبال سودجویی خودشان هستند برای این است که ما ارزش های دفاع مقدس را به نسل بعد از خودمان منتقل نکردیم‌. دغدغه من انتقال این از خود گذشتگی برای هم نوع خودمان است.این ان چیزی است که ما وظیفه داریم از دوران جنگ به نسل کنونی منتقل کنیم. خسته نباشید. خدا حفظتان کند. گفت و گو: مهدی طهرانی.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها